علاوه بر نقشهای ذکر شده، سلامت و امنیت غذایی یک کشور مستقیما به تولیدات بخش کشاورزی وابسته است و هر گونه اختلالی در روند تولید این بخش میتواند به طور مستقیم امنیت غذایی و حتی سیاسی آن کشور را تهدید کند؛ حساسیتهای اخیر کشورهای توسعه یافته در مورد مصرف محصولات کشاورزی و مواد غذایی سالم و ارگانیک حاکی از توجه زیاد سیاستگذاران و مصرفکنندگان در این کشورها به بحث تولیدات سالم در بخش کشاورزی است. از این رو توجه به تولید سالم و اقتصادی در بخش کشاورزی و توسعه زیرساختهای این بخش جهت تولید بیشتر و سالمتر، بر اساس مزیتهای نسبی یک کشور موضوعی است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت و باید با یک برنامهریزی اصولی و هماهنگ به سمت آن حرکت کرد.
اهمیت بخش کشاورزی در اقتصاد کشور تا آنجاست که هفت قلم از 10 قلم عمده محصولات وارداتی به کشور با ارزشی در حدود 15 میلیارد دلار را در سالهای اخیر محصولات کشاورزی نظیر گندم، ذرت، برنج، کنجاله سویا و نظایر آن تشکیل داده است و اگر بخشی اندک از همین مبالغ در طول زمان صرف بهسازی و اصلاح روشهای تولید، بهبود راندمان و کارایی مصرف آب، اصلاح بذرها و در کل تحقیقات در بخش کشاورزی و صنایع وابسته میشد، میتوانست کشاورزی کشور را دگرگون کند و علاوه بر ایجاد اشتغالی پایدار و مولد، از ظرفیتهای خدادادی کشور به نحو بهتری استفاده شود؛ برای مقایسه بد نیست به این موضوع اشاره شود که در کشوری مانند آمریکا حدود 25 درصد از ارزش صادرات مربوط به محصولات بخش کشاورزی است و در عین حال بودجه تحقیقات بخش کشاورزی در این کشور رقمی بالغ بر 300 میلیارد دلار برآورد میشود.
از این رو بخش کشاورزی میتواند در فرایند توسعه اقتصادی ایران نیز نقش بینظیری داشته باشد؛ موقعیت ممتاز جغرافیایی و تنوع آب و هوایی ایران برای کاشت محصولات مختلف بخش کشاورزی، وجود نیروی کار مناسب در روستاها و مراکز تولید، وجود نیروی تحصیل کرده کافی در رشتههای مرتبط با کشاورزی، وجود مزیتهای نسبی خدادادی در زمینه محصولات با ارزشی از قبیل زعفران، پسته، گیاهان دارویی، محصولات صنایع غذایی و صنایع دستی مرتبط با بخش کشاورزی و نظایر آن از جمله مزیتهای موجود بخش کشاورزی ایران است و مشکلاتی نظیر کمبود آب، مصرف بیش از حد نهادههای شیمیایی و تولیدات غیرارگانیک از جمله مشکلات و محدودیتهای این بخش به شمار میآیند.
به گفته کارشناسان و فعالان بخش کشاورزی، مشکلات پس از تولید از جمله مسائل مربوط به بازار و بازاریابی از مهمترین عوامل موجود بر سر راه رشد و توسعه بخش کشاورزی در ایران است که در برنامههای توسعه و برنامهریزیهای ملی و منطقهای خیلی به آن توجه نشده است؛ به عنوان مثال در اسناد و گزارشات مرتبط با بحث اقتصاد مقاومتی در بخش کشاورزی به تنها مواردی که توجه نشده، مسائل بازار و بازاریابی در بخش کشاورزی است در حالی که اگر این مسائل حل شود، مشکلات مربوط به تولید و سایر مسائل نیز به طور موازی حل خواهد شد؛ توسعه صادرات محصولات کشاورزی نیز مستلزم توجه بیشتر به مسائل بازار و بازاریابی بین المللی محصولات کشاورزی است که کمبود متخصصان این رشته در دستگاههای اجرایی موجب شده است برنامه ریزیهای چندانی در این خصوص برای توسعه صادرات و استفاده از مزیتهای نسبی کشور صورت نگیرد.
واقعیت امر آن است که عدم هماهنگی بین تولیدکنندگان و صادرکنندگان، نبود نهادهای نظارتی و کنترلی قوی در حوزه صادرات محصولات کشاورزی، نبود استانداردهای لازم سلامتی و محیط زیستی در محصولات تولید شده، عدم توجه به مسائل بازاریابی بینالمللی برای صادرات محصولات، نبود کارشناسان قوی در حوزه بازاریابی بینالملل محصولات کشاورزی، نبود یا کمبود تحقیقات کاربردی در حوزه صادرات و بازاریابی محصولات کشاورزی از مهمترین مشکلاتی هستند که توسعه صادرات بخش کشاورزی ایران را با محدودیتهای جدی مواجه کرده و توسعه این بخش را به تاخیر انداخته است. صادرات محصولات کشاورزی سابقا بیشتر بر مبنای آزمون و خطا انجام گرفته اما در دنیای امروز روشهای علمی و کاربردی شناختهشده ای برای توسعه صادرات و توسعه بخش وجود دارد که میتوان از آنها برای تبدیل مزیتهای کشور به فرصتهای رشد و توسعه بهتر استفاده کرد.
حسین محمدی
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد